منبع: کتاب«وحی و نبوت در قرآن» نوشته آیت الله جوادی آملیقرآن مجید، افزون بر این که خود را «برهان» و «نور» معرفی کرده، استدلالهای فراوانی نیز در جای جای آن به کار گرفته است و علت اینکه قرآن از دیگران برهان میطلبد: ?…قل هاتوا برهانکم… ? آن است که هم خودش برهان است و هم برهان اقامه میکند. ازاینرو، میگوید: ?یا أیّها النّاس قد جائکم برهان من ربّکم وأنزلنا إلیکم نوراً مبیناً؛ ای مردم! در حقیقت برای شما از جانب پروردگارتان برهان آمده است و ما به سوی شما نوری تابناک فرو فرستادهایم. قرآن کریم، هم برهان است به اصطلاح اهل حکمت، و هم برهان است به اصطلاح اهل عرفان، و هم برهان است به اصطلاح اهل حدیث و نقل.
بنا به نوشته جناب علاّمه طباطبایی:«اگر کتاب الهی را کاوش کامل، و در آیاتش دقّت کنید، شاید بیش از سیصد آیه ببینید که مردم را به تفکّر و تذکّر و تعقّل دعوت کرده است یا به پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم استدلالی را برای اثبات حقی یا از بین بردن باطلی میآموزد یا استدلالهایی را از پیمبران و اولیای خود چون نوح و ابراهیم و موسی و لقمان و مؤمن آل فرعون و… نقل میکند.خداوند در قرآن خود حتّی در یک آیه بندگان خود را امر نفرموده است که نفهمیده به قرآن یا به هر چیزی که از جانب اوست ایمان آورند یا راهی را کورکورانه بپیمایند؛ حتّی قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده است و عقل بشری به تفصیل ملاکهای آنها نمیرسد و نیز بر چیزهایی که در مجرای نیازها قراردارند، استدلال کرده و علّت آورده است» .پیامبر و پیشوایان دین(علیهمالسلام) نیز سخنانی آکنده از استدلال دارند. نمونه بارز آن، کتاب ارجمند احتجاج طبرسی است.بنابراین، قرآن و سخن پیامبران، استدلالیترین سخن و شیواترین بیان در پیشبرد اهداف شکوهمند دین و شریعت است؛ نهایت آنکه، براهین قرآنی از نوع اصطلاح فلسفه و کلام نیست، بلکه قرآن به زبان وحی و به زبان فطرت سخن میگوید. گاهی همچون برهان صدیقین از واجب پی به صنع میبرد و گاهی از منظم و نافع بودن ساختار آفرینش، پی به حکمت خدای حکیم؛ و زمانی از کثرت به وحدت و گاهی از وحدت به کثرت میگراید.